شایسته است هر فرد مسلمانی برای کسب آگاهی و عبرت آموزی درباره آنچه در طول تاریخ بر اسلام و مسلمانان گذشته است، کنجکاو و حساس باشد. اکنون در ادامه بحث قبل که به معرفی شرق شناسی پرداختیم، یکی از هدفهای بیان شده برای مستشرقان را بررسی میکنیم.
مستشرقان یا شرق شناسان از ابتدای ارتباطشان با مشرق زمین، به شناخت زبان ها، ادیان، مذاهب، مناطق راهبردی، آثار باستانی، درآمدهای اساسی و دیگرظرافتها و رموز آن پرداختند تا بتوانند در مطالعات و تحقیقاتشان به نتایج قابل اعتمادی دست یابند. آنان در دانشگاه هایشان بخشهایی را برای بررسی این امور اختصاص دادند و به طور ویژه به آن توجه کردند.
علاوه بر آن، متخصصانی در هر زمینه، سفرهای بسیاری به کشورهای شرقی کردند و مسائل تاریخی، دینی، سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی و… را به دقت مطالعه کردند.
مستشرقان برای این اقدام استثنایی، تلاشهای طاقت فرسایی میکردند و حتی گاه متحمل هزینههای مالی و جانی زیادی میشدند. یکی از اموری که لازم است مسلمانان به مطالعه و بررسی آن بپردازند، عملکرد شرق شناسان در مواجهه با شریعت اسلام است.
عدهای از محققان معتقدند اولین و مهمترین هدف خاورشناسان «ابهام زدایی» بوده است، اما غالبا چنین نیست که پژوهشگر شرق شناس بدون قضاوت و جانب داری به دین اسلام بنگرد، بلکه در موارد زیادی برداشتهای غلط و حتی جانب دارانهای داشته اند.
در گذشته مسیحیان برای تبلیغ و گسترش دین مسیحیت به کشورهای شرقی سفر میکردند. کسی که تاریخ شرق شناسی و تبلیغ مسیحیت را پی جوید، درمی یابد که این دو حرکت در هدف مشترک اند، اما گاه در ابزار با یکدیگر متفاوت اند. بدیهی است که از لحاظ تاریخی، تبلیغ مسیحیت پیش از حرکت شرق شناسی پدیدار شد و شرق شناسی در راستای خدمت به تبلیغ مسیحیت پدید آمد.
به همین دلیل نسل نخستین شرق شناسان از کشیشان و راهبان بودند و همچنان تاکنون مبلغان مسیحی نقش مثبتی در فعالیتهای شرق شناسی داشته اند و بسیاری از آنان در همایشهای شرق شناسان شرکت می کنند. در اینجا سؤالی پیش میآید که آیا همه یافتهها و دستاوردها و ادعاهای این افراد منطبق با حقایق دین اسلام بوده است، یا اینکه با زاویه دید مغرضانه و در راستای تحریف و تحقیر ادیان شرقی فعالیت کرده اند؟
متأسفانه بیشتر این افراد بررسیها و افزودههای خویش را که آکنده از اشتباهات زیاد، دروغ و کوششی در راستای متزلزل ساختن مبانی اسلامی است، ارائه داده اند. پس میتوان گفت ابهام زدایی که به عنوان هدف شرق شناس در سطح علمی مطرح میشود، در واقعیت امر بسیار کم و اندک صورت گرفته است و بیشتر شرق شناسان چهره اسلام و مسلمانان را زشت و دور از واقعیت به جامعه اروپایی و غربی نشان داده اند.
آنان مبانی خود را که در راستای اثبات حقانیت دین مسیح و مخدوش ساختن دین اسلام است، به عنوان ابزاری برای جلوگیری از گسترش اسلام در میان اروپاییان و دیگر مردم جهان و نیز به عنوان مهمترین ابزار تبلیغ مسیحیت به کار گرفته اند و از این راه در اندیشه کسانی که از فرهنگ غنی اسلامی بهرهای ندارند، سستی عقیده ایجاد می کنند. این نخستین گام برای تبلیغ مسیحیت بوده است.
با توجه به نکات یادشده، لازم است در مطالعه و نشر آثار، مطالب کتبی و مجازی و حتی داستانها و رمانهای غربی با هوشیاری بیشتری اقدام کرد و شایسته نیست بدون تأمل و تحقیق و تفکر هر آنچه را از غرب به دستمان میرسد، به سادگی بپذیریم. زیرا ریشههای دشمنی و مقابله با اسلام، تاریخی به وسعت صدها سال در خود جای داده است.